سلام جیگمل ماما،فندق من دیشب برای اولین بار سرلاک خوردی و خیلی هم خوشت اومد بعد از خوردن سرلاک یه لیوان اب نوش جان کردی و رفتی رو تخت تا بخوابی و لی همین که بوسیدمت و بهت شب بخیر گفتم تا خواستم از اتاق بیام بیرون شروع کردی به نق زدن و من با کمال تعجب دیدم بعد از خوردن اون همه سرلاک باز هم گشنته و شیر می خوای ،پسملی نازم بعد از خوردن کلی شیر مثل یه فرشته ناناز خوابیدیو و چون حسابی سیر شده بودی 5 ساعت بدون خواستن شیر خواب بودی طوری که نصف شب به زور بیدارت کردم تا بهت شیر بدم. جونم بهت بگه از پیشرفتات،نفسم بلاخره باز هم تلاش های مامانی به ثمر نشست و از دیروز شروع کردی به بای بای کردن البته نمی دونم چرا وقتی بای بای میکنی دستتو ...